حق التدریس یا حق التضعیف

من علمنی حرفا فقد سیرنی عبدا .

یزدفردا "محسن اختیاری :افسانه دراز و طویل استخدام معلمان حق التدریس مقوله ایست كه دیگر تمام اعضای جامعه از خرد و كلان و در هر مكان و زمان از آن مطلعند .
چندین سال است كه محال است روزنامه ای را باز كنیم و در گوشه ای از آن مبحث پیچیده معلمان حق التدریس به چشم نخورد ، و روزی هم نیست كه در یكی از رسانه های دیداری و شنیداری این اصطلاح بگوش نرسد ؛ یك روز از تصمیمات وزارت متبوع خبر میرسد كه گاهی هم بسیار جنجالی و بحث برانگیز میشود و روز دیگر از طرحهای مجلس یا دیگر دستگاههای مرتبط ؛ و این موضوع در این اواخر بسیار بیشتر مطرح بوده تااینكه بالاخره پس از اعلام خبر استخدام شصت و شش هزار نیروی آموزش و پرورش لیست سهمیه های هر استانی اعلام گردید . تا اینجایش هیچ بحثی نیست .
ولی نكته ای كه پس از اینهمه بگیر و ببند همه را اعم از معلمان و مسئولین استانی دچار چالش و نگرانی و سرگردانی و بعضا دلهره و هزار جور عیب و علت و عواقب ناخواسته دیگر مانند سكته و .... كرده اعلام لیست سهمیه 45 نفره استان ما یزد است . كه شانزده سال متوالی ركورد دار قبولی كنكور است .! ما شاالله .!
معمولا آنچنانكه مرسوم است همیشه و همه جا اول نیازها بررسی میشود ؛ امكانات و نیروهای موجود ارزیابی میگردد و بطور كلی در اصطلاح عامه سبك و سنگین می كنند ؛ حساب و كتاب می كنند ، بررسی می كنند و بعد اعلام نیاز می نمایند و سهمیه ها را در منظر انظار و معرض افكار عموم قرار می دهند ؛ ولی اینجا هیچ چیزی معلوم نیست كه بر چه اساسی اعلام نیاز كرده اند و بر چه مبنایی سهمیه اعلام شده است ؛ انگار هیچ حساب و كتابی نیست و هیچ سنجش و برنامه ای در كار نبوده است ؛
از طرفی می گویند در استان بیش از ششصد نفر نیرو نیاز است كه اگر تامین نشود با این منوال كه اعلام شده ، در آغاز سال نو باشادی و سرور كه همگی هم دوش و هم زبان حركت بسوی نور می كنند با اینهمه كلاس بی معلم و بلاتشبیه بلاتكلیف مواجه خواهند شد ؛ و از طرفی دیگر كل سهمیه استان 45 نفراعلام میشود ، آنهم در رشته هایی كه الله اعلم .
از یك سو در استان نزدیك به چهارصد " مربی آمادگی " وجود دارد با سابقه چندین ساله خدمت كه همه این مدت را با متوسط حقوق خجالت آور كمتر از صدو پنجاه هزار تومان خدمت كرده اند ، كه با اینهمه عنایات و امكانات و این وضعیت بیمه و سایر خدمات بهتر است بجای كلمه " خدمت " اصطلاح دیگری بكار ببریم كه بخاطر شان والای معلمی زیبنده نیست ؛ ولی حالا كه سهمیه استان را اعلام میكنند هیچ اسمی از این عزیزان زحمت كش نیست و جالب است كه بدانیم در طول این مدت به امید استخدام خیلی دوره ها و آزمونها را پشت سر گذاشته اند ؛! و كسی نمی داند این دور سرگرداندنها دیگر برای چیست ؛؟
و از سوی دیگر عنوان " حق التدریس كد دار" را بكار میبرند كه ظاهرا این یك قلم اصلا در استان ما وجود خارجی ندارد ؛!

چگونه است كه بخاطر فرا رسیدن دوازدهم اردیبهشت كه الحمدلله هنوز بیش از چند روزی از آن نمیگذرد اینقدر بوق و كرنا می كنیم كه گوش همگی مان كر شده است ، و كسانی كه در گود نیستند و از اصل ماجراها و وضعیت حقوقی شرم آور و بیمه و .... خبر ندارند ؛ هزار جور گمان نادرست می كنند ؛ نمی دانند كه با حلوا حلوا دهن شیرین نمیشه ؛ فكر نان كن كه خربزه ...... !
چیزی كه در عمل وجود دارد اینستكه نزدیك به چهارصد " مربی آمادگی " زحمتكش كه بار اصلی آموزش فرزندانمان در ابتدای شروع راه آموزش و تحصیل را بدوش می كشند ؛ بلاتكلیفند ؛ و چه بسا دانش آموزانی كه وارد كلاس اول دبستان می شوند تمامی حروف و بسیاری چیزهای دیگر را یاد گرفته اند و حتی قادر به خواندن كامل هستند ؛
ولی زمانیكه از حق و حقوق صحبت به میان می آید انگار هیچكس ضعیفتر و مظلومتر از آنها نیست ؛!؟
نگارنده شخصا تمامی موفقیتهای زندگی خود را مدیون اولین معلمی می داند كه با جان و دل نخستین حروف و واژه های دانش را به او آموخت ؛ كه به مصداق این روایت مولا علی ( ع ) خود را بنده بزرگواری و كرامتش می داند .
در پایان سخنی كه نگارنده بواسطه اندك اطلاعات موجود با مسئولین عزیز و خدوم آموزش و پرورش استان دارد اینستكه :
_ در حالیكه مدام در اخبار سخن از حق التدریس كد دار به میان می آید در استان یزد این مورد وجود ندارد ویا كمتراست ، كه ظاهرا خود مسئولین هم نمی دانند .!
_ عمده نیروهای بلاتكلیف باسابقه موجود كه چیزی بین سیصد تا چهارصد نفر هستند " مربیان زحمتكش پیش دبستانی " هستند كه بار اصلی زحمت آموزش به دوش آنهاست ؛ ( همگی ما حتی اگر یك فرزند زیر شش سال در خانه داشته باشیم از مصیبت دل آنها كه باید با سی كودك سر و كله بزنند و همزمان به آنها آموزش هم بدهند آگاهیم. ) كه معمولا علاوه بر سابقه چندین ساله خدمت ، دوره ها و آزمونهای متعددی را هم به امید استخدام پشت سر گذاشته اند .
_ گروه دیگر نیروهای شركتی هستند كه با سابقه كمتر یك یا دوساله خواهند بود .

علیرغم همه این موارد تنها سهمیه 45 نفری برای استان در نظر گرفته شده كه ظاهرا منطبق بر هیچ ارزیابی و سنجش كارشناسی درستی نبوده است ؛ ودر این میان تنها گروهی كه بیشترین مشقت و بار مسئولیت فرزندانمان را بر دوش می كشند و هیچ یادی از آنها نمیشود ، همین " مربیان پیش دبستانی " با چند سال سابقه خدمت هستند كه امید است در این فرصت محدود باقیمانده ، مورد عنایت و پیگیری سروران ارجمند در آموزش و پرورش استان و وزارت متبوع قرار گیرند .
" اجركم عندالله "